اخبار جشنواره «أنا مِن حسین»

کشیش مسیحی: همه ما در زندگی، لحظات کربلایی مخصوص خود را داریم

زندگی اعضای خاندان پیامبر ـ یعنی اهل بیت؛ از جمله امام علی، امام حسن، امام حسین، حضرت ابوالفضل و بویژه حضرت فاطمه و حضرت زینب که موضوع بحث ما هستند ـ به اندازه ‏ای پیچیده و عمیق است که نیاز به کلیدی برای رمزگشایی معنای آن در همه اعصار دارد

به گزارش روابط عمومی بنیاد بین المللی عاشوراء، مراسم اختتامیه دومین جشنواره فرهنگی هنری اهل‌بیت(ع) – جشنواره بین المللی أنا مِن حسین ـ عصر امروز دوشنبه 14 اسفند 1403 در شهرری برگزار شد.

یکی از سخنرانان این مراسم با شکوه، پروفسور «کریستوفر کلوهسی» کشیش مسیحی اهل آفریقای جنوبی بود که با ارسال ویدیویی به جشنواره، در آن مشارکت نمود.

متن کامل ترجمه سخنان پروفسور کلوهسی به شرح زیر است:

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ترجمه سخنان پروفسور «کریستوفر کلوهسی»
در مراسم اختتامیه جشنواره بین المللی أنا من حسین
14 اسفند 1402
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خرسند و مفتخرم که به مناسبت “جشنواره «أنا مِن حسین»” لحظاتی را در خدمت شما باشم.
می خواهم چند مورد از تأملات شخصی خود در مورد «حضرت زینب» و مادر گرامی اش «حضرت فاطمه» را با شما در میان بگذارم؛ بویژه “فضائلی” که ابتدا در زندگی حضرت فاطمه و سپس در زندگی دخترش حضرت زینب بسیار دیده می شود.
حضرت فاطمه و حضرت زینب تجلی‏ دهنده فضایلی هستند که بین همه بشریت ـ صرف نظر از دین، جنسیت، زبان، ملت یا فرهنگ ـ مشترک هستند.

* کلید انسانی شخصیت افراد مقدس

به نظر من زندگی اعضای خاندان پیامبر ـ یعنی اهل بیت؛ از جمله امام علی، امام حسن، امام حسین، حضرت ابوالفضل و بویژه حضرت فاطمه و حضرت زینب که موضوع بحث ما هستند ـ به اندازه ‏ای پیچیده و عمیق است که نیاز به کلیدی برای رمزگشایی معنای آن در همه اعصار دارد؛ چیزی که ما آن را «کلید انسانی» می‏ نامیم؛ کلیدی که روش فهم زندگی آنها را برای ما رمزگشایی کند و اسرار و اعماق زندگی آنها را به روی ما بگشاید، تا بتوانیم به نحوی با فضایل این دو بانو ارتباط برقرار کنیم.
اغلب اوقاتی که من درباره حضرت فاطمه سخن می‏ گویم، برای برخی این سؤال ایجاد می‏ شود که «آیا چیز جدیدی در مورد ایشان ـ یا در مورد حضرت زینب ـ وجود دارد؟». پاسخ این است که زندگی هر دوی آنها از نظر سیاسی، اجتماعی، معنوی و البته از منظر الهی، همیشه چیزهای جدیدی برای ما دارد.
من و شما، در قرن بیست و یکم، نیاز داریم که فضایل برگرفته از زندگی حضرت فاطمه و حضرت زینب را در زندگی شخصی، ازدواج و زندگی خانوادگی، امور معنوی و اخلاقی، روابط اجتماعی و حیات حرفه ای خود جلوه ‏گر کنیم.

* همه ما در زندگی، لحظات کربلایی مخصوص خود را داریم

انتخاب های ما در حیات روزمره ـ هرچند گاهی بسیار کوچک ـ اما تصمیمات اخلاقی بسیار دشواری هستند. به عبارت دیگر، هر کدام از ما لحظات کربلایی مخصوص خودمان را داریم؛ لحظاتی که مرتباً در زندگی ما اتفاق می‏افتد و باید در مقابل افرادی که در برابر ما زورگویی می‏ کنند، بایستیم.
تصور نکنید که زورگوها را فقط بچه‏ ها در مدرسه یا زمین بازی می ‏بینند! زورگوها همه جا هستند. می توان زورگویان را در جامعه، دین، سیاست و مناسبات خانوادگی دید؛ و لحظاتی فرا می‏ رسد که ما باید مانند امام حسین در برابر فردی قوی یا زورگو بایستیم و به نفع عدالت موضعگیری کنیم. این کار فقط برای خودمان نیست؛ چرا که مقابله با زورگو صرفاً مسأله‏ ای خصوصی و شخصی نیست، بلکه به اطرافیان ما نیز مربوط می‏ شود.
هیچکس نباید فکر کند که زندگی، آسان است. زندگی آسان نیست؛ زیرا ما در زندگی باید انتخاب‌هایی کنیم تا به خدا و وحی او، و به آنچه او ما را به آن دعوت کرده است وفادار بمانیم. این‌ها انتخاب‌های بسیار دشواری هستند و بسیاری از مردم آنها را رها کرده‌اند.
پس، هر یک از ما در این زندگی سخت، مبارزات روزانه خود را داریم؛ بنابراین باید از زندگانی حضرت فاطمه و حضرت زینب درس‌ها و فضیلت‌هایی بیاموزیم که باعث دلگرمی و تقویت ما در این مبارزه روزمره شود.

* حضرت فاطمه و حضرت زینب فقط متعلق به متدینان نیستند

چه عناصری از زندگی حضرت فاطمه و زندگی حضرت زینب باید در زندگی ما متجلی شود؟ چگونه می ‏توانیم زندگی آنها را به گونه ای رمزگشایی و تفسیر کنیم که حتی اکنون و در قرن بیست و یکم، برای ما معنی داشته باشد؟
نظر اکید من، که در بسیاری از سخنرانی‏ها به آن اشاره کرده‏ام، این است که: هرچند حضرت فاطمه و حضرت زینب در چارچوب اسلام شیعی هستند ـ که امروزه مذهب تشیع نامیده می‏شود ـ اما کلید اصلی حیات این دو حضرت، صرفاً مذهبی نبود، بلکه “انسانی” بود.
یکی از چیزهایی که ما به عنوان افراد مذهبی باید بدان اعتراف کنیم این است که این مردان و زنان خارق العاده، منحصراً متعلق به محافل مذهبی ما نیستند. تعداد بیشماری از مردان و زنان غیرمذهبی در سرتاسر جهان وجود دارند که زندگی بسیار اخلاقی و نوع‏دوستانه‏ای دارند. ما ممکن است دوست داشته باشیم فکر کنیم که این دین شخصی یا معنویت خصوصی ماست که منشأ همه فضیلت‏هاست؛ اما قطعاً اینطور نیست. گواه این امر، فقدان فضیلت در میان بسیاری از افراد متدین حرفه‏ای است.

* دین، فضیلت است

مسأله مهم‏تر این است که دین، خود یک فضیلت است؛ فضیلتی که ما آن را برای زندگی خود برمی گزینیم؛ فضیلتی که به وسیله آن مفتخر به اعتقاد به خداوند می شویم؛ افتخار و خدمتی که تنها در راه خداست. پس دین، خود فضیلت است تا منبع فضیلت. شما نمی توانید دین را نادیده بگیرید؛ زیرا آنچه تقریباً هر روز دنیای ما را شکل می دهد “اعتقادات مذهبی” یا “فقدان باورهای مذهبی” است. پس هرکسی که می‌خواهد دنیایی را که در آن زندگی می‌کنیم را درک کند، باید دین را در نظر بگیرد.
اما ما فقط به این دلیل که مذهبی هستیم و دعوت به فضیلت‏های دینی می‏کنیم “فضیلت‏مند” نیستیم. من و شما در صورتی دارای دین و ایمان هستیم که فضیلت‏ها را تشویق و آنها را تقویت کنیم.
ما “زندگی بر اساس فضایل” را انتخاب می‏کنیم و آنها را با تمرین می‏آموزیم؛ این چیزی است که فیلسوف معروف «ارسطو» به ما می‏گوید. همان طور که یک نفر با تمرین زیاد نواختن پیانو، تبدیل به یک پیانیست بزرگ می‏شود، ما هم باید زندگی در فضایل را بسیار تمرین کنیم. با زیستن فضایل، فضایل در ما قوی‏تر می‏شود؛ این باید انتخابی باشد که ما انجام می ‏دهیم.پ

* حضرت فاطمه و حضرت زینب؛ بمثابه الگو

فضایل انسانی برای همه انسان‏ها مشترک است؛ فرقی نمی کند که انسان دین‏دار یا بی‏دین باشد، و چه زبان و فرهنگی داشته باشد، و در چه شرایطی بزرگ شده باشد. آنچه ما در تلاش برای دیدن آن هستیم، این فضایل مشترک انسانی است که این دو حضرت نمایانگر آنها هستند.
پس ما “زندگیِ با فضیلت” را انتخاب می‏کنیم؛ فضایلی که در حیات حضرت فاطمه و حضرت زینب منعکس شده است.
البته من به این مسأله واقفم که حضرت فاطمه ویژگی‏هایی دارد که من و شما نداریم؛ مثل ویژگی “عصمت”. همچنین به این موضوع واقفم که در درجه بعدی، حضرت زینب نیز از این ویژگی اهل بیت برخوردار است.
لذا وقتی از بُعد انسانی حضرت فاطمه و حضرت زینب سخن می‏گویم، به هیچ وجه قصد کاستن از کمال و عصمت آنها ـ آنگونه که در الاهیات اسلام شیعی بیان شده است ـ را ندارم. بنابراین بدون آن که بخواهم جایگاه آنها را تنزل دهم، به دنبال آن هستم که آنها را به عنوان “الگویی قابل دسترس برای افراد عادی” معرفی کنم؛ افرادی عادی مانند خودم که هر روز تلاش می‏کنند با فضیلت زندگی کنند و انتخاب‏های درستی انجام دهند، و در این راه به الگو نیاز دارند؛ الگویی که به آنها راه درست را نشان دهد.

* ارزش زندگی به چیست؟

به این نکته دقت کنید:
ما باید به خود یادآوری کنیم که زندگی ما و زندگی هر انسانی، با سطح موفقیت حرفه ای که به دست می ‏آوریم تعریف نمی شود؛ با مقدار پولی که به دست می آوریم تعریف نمی‏ شود؛ و با جایگاه اجتماعی ما در جامعه تعریف نمی‏ شود.
زندگی ما با “نحوه زندگی ما” تعریف می‏ شود؛ زندگی ما با “آنچه بدان تبدیل می‏ شویم” تعریف می‏ شود.
لذا ما از حضرت فاطمه و حضرت زینب به دلیل “نحوه زندگی آنها” و به خاطر “آنچه در پیشگاه خدا هستند” پیروی می کنیم، نه اینکه سعی کنیم کپی‏ های کاربُنی برای آنها باشیم.
ما هرگز نمی توانیم مانند آن مردان و زنان خارق العاده باشیم. پس سعی نمی‏کنیم که آنها را کپی کنیم؛ زیرا این به معنای انکار ارزش ذاتی است که خداوند به هر یک از ما داده است. به جای آن، با استفاده از “کلید انسانی شخصیت آنها” به فضیلت‏هایی می‏پردازیم که آنها در تمام مبارزات، غم‏ها، دردها، دشواری‏ها و همچنین در شادی‏هایشان با آن فضیلت‏ها زندگی کردند. ما تلاش می‌کنیم که آن فضائل را زندگی کنیم؛ زیرا آن فضائل ـ آنطور که توسط حضرت فاطمه و حضرت زینب زندگی شدند ـ انسان‌ها را واقعاً خداشناس، واقعاً مقدس و واقعاً صالح می‌سازد.

* خطر بزرگ هوای نفس

کارهایی که حضرت فاطمه انجام داد، و کارهایی حضرت زینب انجام داد و شجاعانه با برادرش امام حسین به کربلا رفت و خانه و خانواده را ترک کرد و بعد از آن نیز به بازماندگان رسیدگی و برایشان مادری کرد، همه این فضیلت‏ها، پادزهری برای “هوای نفس” و “ایگو” هستند.
هوای نفس خطری بزرگ است. یکی از خطرات بزرگ دنیای امروز این است که هر کسی برای نفس خود زندگی می‏کند. ایگو [Ego ـ خود مهم پنداری ـ خودبینی ـ نفسانیت] عصبانیتی است که وقتی نمی توانم چیزی را که می خواهم بسرعت داشته باشم تملک کنم، احساس می‏ کنم؛ ایگو ناراحتی است که وقتی دیگران بهتر از من کار می‏ کنند احساس می‏ کنم؛ این عصبانیتی است که وقتی همیشه در مرکز توجه نیستم، یا زمانی که نیازهای من بلافاصله توسط دیگران برآورده نمی‏ شود احساس می ‏کنم. این “منیّت” است.
حضرت فاطمه با وجود ضعف، غم و اندوه درگذشت پدر و بیماری خود، نه برای نفس خویش، بلکه برای جلب توجه جامعه به حقوق شوهرش «علی بن ابی طالب» از خانه بیرون ‏رفت. او حتی اندکی بر سر حقایق مصالحه نکرد. همه معتقدند مصالحه بر سر مسائل بزرگ بد است اما اندکی مصالحه مشکلی ندارد! در حالی که این اصلاً قابل قبول نیست.
یا حضرت زینب را می‏بینید که نفس و آسایش و خانه و خانواده‌ خود را پشت سر می‏گذارد تا برادرش را در وحشت کربلا همراهی کند، با اینکه مجبور به این کار نبود.
یا حضرت ابوالفضل العباس را می‏بینید که با آن که داخل رودخانه ایستاده، حاضر نیست عطش خود را فرو نشاند، مگر بعد از آنکه امام حسین و اهل بیتش سیراب شوند.
فضائل این مردان و زنان ـ یعنی حضرت فاطمه، حضرت زینب و سایر اهل بیت ـ پادزهری برای نفس و خودبینی در دنیای ماست.

* صداقت؛ کلید فضایل انسانی

اکنون در قرن بیست و یکم، این افراد برای ما الگوی “صداقت” هستند که مهم‏ترین فضیلت است؛ زیرا اگر صداقت وجود داشته باشد، همه فضایل دیگر هم در جای خود قرار می‏گیرند.
صداقت این است که چه در خلوت باشیم چه در زندگی علنی، چه وقتی که مردم ما را می‏بینند و چه وقتی که آنها ما را نمی بینند، در هر دو صورت تفاوتی بین اینکه چه کسی هستیم وجود نداشته باشد؛ و در هر دو صورت کارهایی را که به دیگران آموزش می‏دهیم را خودمان انجام دهیم و با آنها زندگی کنیم.
من فکر می کنم فضیلتی که بر حضرت فاطمه و حضرت زینب حاکم بود، همان فضیلت صداقت بود؛ و این یک فضیلت دینی نیست، یک فضیلت انسانی است.
اگر آرامش درونی واقعی می خواهید، باید با صداقت زندگی کنید. آرامش واقعی، آرامشی نیست که دنیا به شما وعده می دهد. دنیا وعده می دهد که مثلاً جدیدترین تلفن همراه یا آخرین مدل رایانه را داشته باشید. نه، نه، اینها آرامش نمی‏آورند. اگر آرامش درونی واقعی می‌خواهید ـ یعنی آرامشی که از خود خدا می‌آید ـ پس باید با صداقت زندگی کنید.
افرادی که آرامش واقعی را تجربه می کنند، به این جهت که زندگی آنها عاری از مشکلات است آرام نیستند؛ آنها آرامش دارند زیرا زندگی آنها مملو از فضیلت صداقت و درستکاری است. افرادی که با صداقت زندگی می‏کنند، شب ها از نگرانی این که چگونه خطاهای خود را بپوشانند، یا اینکه چگونه برای اشتباهاتی که مرتکب شده اند بهانه جور کنند دچار بی‏خوابی نمی‏شوند!
پس اگر آرامش درونی می خواهید، و اگر حکمت می خواهید ـ حکمت واقعی، یعنی حکمتی که از جانب خدا می آید ـ پس باید با صداقتی که تسلیم ناپذیر است زندگی کنید. صداقت تسلیم ناپذیر، صداقتی است که هرگز سازش نمی‏کند؛ صداقتی است که به دنبال راحتی نیست، بلکه به حقیقت و عدالت علاقه دارد.

* الگوهای کاملاً عالی صداقت برای همه بشریت

چرا “افراد با صفا” مثل حضرت فاطمه و حضرت زینب هستند؟
چون آنها در خصوصی خود همان هستند که در زندگی عمومی هستند. آنها افرادی هستند که چه تحت نظر باشند و چه نباشند همان حرف‏ها را می گویند و همان کارها را انجام می‏دهند. آنها افرادی هستند که هیچ تفاوتی بین گفتار و کردارشان نیست.
وقتی افرادی اینگونه بودند، یعنی مانند حضرت فاطمه و حضرت زینب زندگی کردند، همه فضایل دیگر در زندگی آنها یافت می شود. بنابراین، من حضرت فاطمه و حضرت زینب را به عنوان “الگوهای کاملاً عالی صداقت” برای قرن بیست و یکم پیشنهاد می کنم.

* پـادزهر خطر بزرگ هوای نفس

همیشه چیزهایی در زندگی ما وجود دارد که مطلقاً و هرگز قابل قبول نیست؛ و همیشه چیزهایی در زندگی ما وجود دارد که انجام دادن آنها خوب است. ما به کلیدی نیاز داریم که به ما کمک کند تا قفل تفاوت بین آنچه قابل قبول است و آنچه هرگز قابل قبول نیست را باز کنیم. من کلیدی را پیشنهاد می کنم که در دست حضرت فاطمه و حضرت زینب بود. زیرا آنها بسیار عالی زندگی کردند و تمام فضایل انسانی را با خود داشتند.
فضیلت‌های این دو زن خارق‌العاده، امروز در قرن بیست و یکم، به عنوان پادزهری برای خودخواهی، خودمحوری و نفسانیتی است که بر دنیای کنونی ما مسلط است. اینها فضیلت هایی هستند که بیش از همه باید در زندگی ما تکرار شوند.
بنابراین خوشحالم که می‏توانم افکار خود را در مورد این دو زن بسیار ارجمند که آنها را الگوهایی برای کل بشریت می‏دانم، به اشتراک بگذارم. صرف نظر از دین، مذهب، ملیت، زبان یا فرهنگ، از نظر من این دو زن “الگوهای جهانی برای همه جوامع انسانی” هستند.
از اینکه توانستم این نظرات را با شما در میان بگذارم خرسند شدم؛ و برای تک تک شما عزیزان سلامتی و عنایت خداوند را مسألت دارم؛ و در این روزهای سخت، بیشتر از هر چیزی برای شما امنیت و آرامش آرزو می ‏کنم.

…………………………
پایان پیام/ 101

لینک کوتاه